سال 2007میلادی را می توان سرآغاز تحولات مهم و متغیرات سیاسی دانست که پیش بینی آن از سوی استراتژیست ها و تحلیلگران منطقه کار بسیار دشواری بود. اگر چه طرفهای آمریکایی و اسرائیلی تلاش کردند تا با ایجاد بحران هایی در خاورمیانه افق های سیاسی منطقه و سرزمین های اشغالی را مدیریت کنند اما اتفاقاتی رخ داد که مدیریت بحران را از اختیار آنها خارج کرد و حوادث به سمتی پیش رفت که خارج از اراده آنها و برخلاف تمایل کاخ سفید بود.
به جرات می توان گفت ؛ آنچه که در سال 2007.م منطقه را با دگرگونی مواجه ساخت ، پیروزی لبنان در تابستان 85 بود که بسیاری از معادلات سیاسی و نظامی را برهم ریخت و سبب شد تا برنامه های آینده تل آویو و واشنگتن جهت خود را تغییر دهد.
آمریکایی ها در واقع با حمله به لبنان وارد یک بازی سیاسی بین المللی شدند که اکنون بیشتر به یک باتلاق برای آنها تبدیل شده است و رهایی از آن به این راحتی ها هم امکان پذیر نیست چه از یک طرف عقب نشینی واشنگتن از مواضع خود در لبنان (حمایت از 14 مارس و تضاد با مقاومت ) هزینه های گزاف سیاسی را برای آن به همراه خواهد داشت و از سویی دیگر اصرار بر سیاست های کنونی شانس هم پیمانان آمریکا را در لبنان کاهش می دهد.
حادثه دیگری که رخ دادهای سال 86 را تحت تاثیر خود قرار داد ، پیروزی جنبش حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین بود که این امر سرآغاز فصل جدیدی در مبارزات این جنبش به شمار می رود. حماس با این پیروزی دیگر تنها یک جنبش مبارز نبود که شاید اقلیتی خاص به آن باور داشته باشند؛حماس با این پیروزی عرصه سیاسی فلسطین را نیز تجربه کرد .
جالب اینجاست که یک مجله سیاسی امریکایی فاش کرد : دولت بوش به محض پیروزی دو سال پیش جنبش حماس در انتخابات و تشکیل دولت طرح محرمانه ای را برای براندازی حکومت اسلامی حماس ارائه کرد.
مجله "ونیتی فیر= Vanity Fair" در تحقیقی گسترده که قرار است ماه آوریل منتشر شود ، اطلاعاتی به دست آورده است که نشان می دهد بوش نقشه براندازی دولت حماس را به کمک مشاورانش تهیه کرده که کاندالیزا رایس هم مامور اجرای آن شد. به هرحال حماس پس از پیروزی در انتخابات دست به کار تشکیل دولت شد و با آنکه از اکثریت آراء و کرسی های مجلس برخوردار بود اما هیچگاه تلاش نکرد که دولتی تک حزبی تشکیل دهد و از گروههای دیگر نیز خواست تا در این دولت ائتلافی مشارکت کنند .
در خصوص رژیم صهیونیستی نیز می توان گفت که در برابر حماس هیچ گونه دستاوردی به دست نیاورده بود وبه دنبال انتشار گزارش وینوگراد در حالت بغرنجی به سر می برد، در مورخ 7 اسفند 1386 حمله گسترده ای را علیه مردم بی گناه غزه آغاز کرد و صدها تن را به خاک وخون کشانید.این تهاجمات در حالی ادامه یافت که از یک سو مجامع جهانی در برابر آن راه سکوت در پیش گرفتند و از سوی دیگر مقامات غربی نظیر کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا و سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و برخی وزرای خارجه کشور های اروپایی با سفر به اراضی اشغالی فلسطین ضمن حمایت از جنایات صهیونیست ها خواستار مقابله با مقاومت ملت فلسطین شدند تا باردیگر حقوق بشر از جانب غرب در فلسطین قربانی توسعه طلبی های صهیونیست ها گردد.
اما با تمام این تحرکات؛ ملت فلسطین با ادامه مقاومت انجام عملیات های شهادت طلبانه نظیر عملیات استشهادی در دیمونا و تلمود وحشتی فزاینده رابر صهیونیست ها وارد ساختند چنانکه آنها به شکست استراتژی های طراحی شده در حمله به غزه اعتراف کردند.
اوج حملات صهیونیست ها در نوار غزه نیز در اسفند ماه بود که به شهادت بیش از 130 فلسطینی و زخمی شدن صدها تن دیگر انجامید که در میان آنها 40 کودک از جمله یک کودک شش ماهه و یک کودک 24 روزه دیده می شد.
و سرانجام این جنایت بدون پاسخ نماند و روز پنجشنبه 16 اسفند درحمله به یک آموزشکده متعلق به ارتش صهیونیستی درغرب قدس 11صهیونیست کشته شدند. یک مبارز فلسطینی با حمله به آموزشکده متعلق به ارتش رژیم صهیونیستی در بخش غربی قدس 11 نفر را کشت.
منبع : thefactnews.com
لیست کل یادداشت های این وبلاگ